آزاده گنجه، داور بخش رسانه‌های جدید هنری: شاخصه پرفورمنس‌آرت احتراز از روایت‌گر بودن و اجتناب از بازنمایی است بازگشت Back
آزاده گنجه، داور بخش رسانه‌های جدید هنری: 
شاخصه پرفورمنس‌آرت احتراز از روایت‌گر بودن و اجتناب از بازنمایی است
بخش رسانه‌های هنری جدید، چند سالی است که به طور مستقل در جشنواره هنر‌های تجسمی فجر قرار گرفته و هنرمندان آثار خود را در سه شاخه پرفورمنس آرت، اینستالیشین و ویدئوآرت به جشنواره ارسال می‌کنند. از آن‌جا که رویکرد جشنواره در چند سال اخیر به سمت بینارشته‌ای‌بودن رفته است اما از سویی هم رسانه‌های مستقلی مانند نگارگری و خوشنویسی به‌واسطه جایگاه فرهنگی که دارند برای هنرمندان و مخاطبان اهمیت دارند، نگاه رسانه‌محور هم در جشنواره حضور دارد. کنار هم قرار دادن این دو منظر در اثر هنری معاصر، فرصتی را برای جشنواره و مخاطبان و هنرمندان ایجاد کرده تا شیوه‌های بیانی گوناگونی را در جشنواره ارائه کنند. آزاده گنجه داور بخش رسانه‌های جدید هنری در چهاردهمین جشنواره هنر‌های تجسمی فجر است. او که تحصیلات خود را در مقطع دکتری تئاتر به پایان رسانده است، در زمینه پرفورمنس‌آرت فعالیت می‌کند. گفت‌وگوی ما را با این هنرمند بخوانید. 
 
به نظر شما مفهوم هنر‌های جدید را آیا باید در نسبت با هنر‌های قدیم تعریف کنیم؟ یا هنر‌های جدید به‌کلی از فضای هنر در مفهوم سنتی و حتی مدرن فراتر می‌رود و باید با نگاه دیگری هنر‌های جدید را بررسی کرد؟ 
فکر می‌کنم یک نکته حائز اهمیت این است که ما از واژه نیومدیا آرت (new media art) استفاده می‌کنیم، نه نیوآرت. واژه مدیا که در این میان وجود دارد که به معنی رسانه است و معنای کلی آن رسانه هنر‌های جدید است. قصد ما این است که ببینیم هنر به‌وسیله چه مدیوم‌های تازه‌ای بیان می‌شود. پس ما اصولاً چیزی در هنر‌های قدیم را رد نمی‌کنیم، بلکه سعی می‌کنیم از مدیوم‌ها و رسانه‌های تازه‌ای برای بیان هنری استفاده کنیم. بیان هنری در عصر تازه نیازمند رسانه‌های تازه‌ای هم هست و از ترکیب این رسانه‌ها و امکاناتی که در عصر تازه وجود دارد برای بیان هنری می‌توان استفاده کرد. 
 در رسانه‌های هنری جدید شاخه‌ها و گونه‌های متنوع اجرایی داریم و هنر اجرا یا پرفورمنس یکی از این رسانه‌هاست، آیا می‌توان مختصات و چارچوب مشخصی برای این هنر‌ها تعریف کرد؟ 
حتماً مختصات و چارچوب تعریف شده برای پرفورمنس‌آرت یا هنر‌های اجرایی وجود دارد. همین‌طور مطالعات هنر‌های اجرایی یک رشته شناخته شده در دنیا است. بنابراین قواعد و چارچوب‌ها مشخص است و اینکه چه چیزی در حوزه هنر‌های اجرایی می‌گنجد و چه چیزی نمی‌گنجد، با توجه به این قواعد قابل تعریف است. این‌ها را می‌توان از منابع آموزشی و نمونه‌هایی که در جهان تحت عنوان پرفورمنس آرت دسته‌بندی می‌شود به راحتی دریافت کرد. اما مثل همه انواع هنر‌ها این خلاقیت و زبان و بیان شخصی هنرمند است که یک اثر را از اثر دیگری متمایز می‌کند یا همان جهان را می‌تواند بسط و گسترش بدهد. 
پرفورمنس سویه نمایشی مهمی دارد که آن را با هنر نمایش و تئاتر نزدیک می‌کند و اینجا پیوند میان هنر‌های تجسمی را با نمایش می‌بینیم. در این نگاه شما پرفورمنس را چگونه تعریف می‌کنید؟ 
پرفورمنس آرت از شاخصه پرفورمینگ استفاده می‌کند و نه ضرورتاً از تئاتر. تئاتر شاخصه‌هایی دارد که بعضی از آن‌ها با پرفورمنس آرت مشترک است و بعضی متمایز است. یک نکته مهم در پرفورمنس آرت احتراز از روایت‌گر بودن است. نکته دیگر در پرفورمنس آرت اجتناب از بازنمایی بر روی صحنه و تعامل با مخاطبان است. البته وقتی از مخاطب نام می‌بریم خوب است که اشاره کنیم در پرفورمنس آرت سوی دیگر اجرا را کمتر به عنوان مخاطب می‌شناسیم، بلکه همه جان‌های زنده‌ای را که در اجرا حضور دارند با عنوان مشارکت‌کننده تعریف می‌کنیم. یکی از شاخص‌های پرفورمنس آرت این است که اثر حوزه خودش را از فضا فراتر می‌برد و فضای اجرا و اتمسفر اجرا تولید می‌کند. بنابراین به‌هیچ‌وجه نمی‌شود فضا و محل اجرا در طراحی ایده پرفورمنس آرت و در خروجی نهایی آن را نادیده گرفت. پرفورمنس آرت خود را از فضا‌های نامتعارف بهره‌مند می‌کند. این فضای نامتعارف می‌تواند هرگونه فضای عمومی یا حتی برخورد نامتعارف با صحنه تئاتر باشد. هر فضایی را که در آن بتوان با مخاطب و مشارکت‌کنندگان تعامل کرد می‌توان به کار برد. 
 در جهان امروز بینامتنیت و مطالعات بینارشته‌ای بسیار رواج دارد و در مطالعات فرهنگی و علوم انسانی تعاریف دانش‌هایی مانند جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و... متحول شده است. در رسانه‌های نوین هنری هم، چنین رویکردی به روشنی دیده می‌شود. بینارشته‌ای بودن در هنر نیز صرفاً با تلفیق هنر‌ها تعریف نمی‌شود و مفهوم بینارشته‌ای در اندیشه و ایده اجرایی اثر خود را نشان می‌دهد. دیدگاه شما درباره بینارشته‌ای بودن در هنر چیست؟ 
توجه به بینارشته‌ای بودن از نقطه شکل‌گیری ایده تا زمانی که از مدیوم‌ها و رشته‌های مختلف برای بیان آن ایده و ارائه آن چیزی که در ذهن خلاق هنرمند استفاده می‌کند، حضور دارد. یعنی بینارشته‌ای بودن صرفاً در کنار هم قرار دادن رشته‌ها یا مدیوم‌ها و اندیشه‌ها و رویکرد‌های مختلف نیست، بلکه تاروپود به هم تنیده یک اثر را شامل می‌شود. اینکه ما کلاژی از رشته‌های مختلف را کنار هم قرار دهیم به معنای اثر بین‌رشته‌ای نیست. شاید اگر رویکرد بینامتنی وجود نداشت به سختی می‌شد چنین آثاری را درک کرد. 
تاریخ خبر:  1400/11/04